گروه فرهنگی مشرق - احمد نجفی با سریال کاراگاه علوی در تلویزیون به شهرت رسید. گرچه پیش از آن در فیلمهای سینمایی به ویژه در فیلمهای مسعود کیمیایی مانند «گروهبان» به عنوان بازیگری شناختهشده شهرت داشت. بعد از آن در «صندلی داغ» با گفتوگوهای بیپرده با چهرههای سیاسی و ورزشی و ... این بار به عنوان مجری، شناخته شد.
«احمد نجفی» که در بسیاری از کارهایش در نقش پدر ظاهر شده است صاحب سه فرزند است. «سید» بودن و پدر بودن نجفی بهانهای شد تا با او در آستانه روز پدر درباره تجربههای پدر بودن گفتوگو کنیم.
به نظر می رسد تعداد فیلمهایی که درباره مادر ساخته میشود بسیار بیشتر از فیلمهایی است که درباره پدر میسازند؛ به نظر شما چرا این اتفاق میافتد؟
مادری بیشتر یک حس خوب است و در مقابل، پدر یک مقوله نظری و استدلالی است. دل نازک مادر را میتوان با مهربانی، هدیه و نوازش بهدست آورد اما در مورد پدر، اینطور نیست. پدر، آینده را میبیند، سختی کار را میبیند، هویت و تسلسل نسل را میبیند و همین باعث میشود او کمی خشن به نظر برسد. در سینمای ما کمتر به این مقوله پرداخته شده است. البته در دو فیلم خیلی خوب به دغدغههای پدر پرداخته شده است؛ یکی «بچههای آسمان» و دیگری «رنگ خدا»؛ دو فیلمی که در آنها به زیبایی، پدر به تصویر کشیده شدهاست. امااین دو نمونه کافی نیست.
متاسفانه در سینمای ما به بسیاری از مسایل پرداخته نمیشود. گویی وحشت داریم به سمت نگاه پدرانه برویم. البته این مشکل در بسیاری موضوعات وجود دارد. در مورد مفاخر هم همینطور هستیم، مدام فکر میکنیم اگر چنین فیلمهایی ساخته شود کسی آن را تماشا نمیکند. اتفاقا به نظر من موضوعات از این دست بسیار جای کار دارند؛ چون نشانههایی از هویت ایرانی در آنها وجود دارد.
به نظر شما چرا چنین اتفاقی میافتد؟
فیلمنامهنویسان ما در مورد این سوژهها به سراغ کارهای ابتدایی میروند و پدر در سینمای ما در همین حد سوژههای ابتدایی ظاهر میشود. من خودم چند وقت پیش در سریالی بازی کردم درباره پدری که فرزندش مریض است و بعد از مدتی از دنیا میرود. این فیلم، پدری را به تصویر میکشد که با مشکلاتی از این دست روبهروست اما این نقش آنطور که باید از آب در نیامد. قصه خوبی داشت ولی نقش خوبی نبود. باید توجه داشته باشیم که ما گفتارهایی دینی والایی داریم که همه ارکان حقیقی، حقوقی، انسانی، تمدنی و هویتی ما را در پدر بودن نشان داده است.
ما واسطههای والایی داریم برای اینکه مقام والای پدر را درک کنیم اما متاسفانه فیملنامهنویسان ما یا در خصوص این آموزهها قاصر هستند یا فکر میکنند به تصویر کشیدن این آموزهها، به دور از روشنفکری است! در این خصوص میتوان مطالبی نوشت که مردم از آن تاثیر بگیرند اما ما مدام روی موارد ساده کار میکنیم.
شما خودتان به عنوان پدر چه رفتاری با فرزندانتان دارید؟
ما باید بپذیریم که تفاوتهایی اساسی با پدرانمان داشتیم و این تفاوت در میان ما و فرزندانمان هم وجود دارد. تفاوتهای ما و فرزندانمان بسیار بیشتر است. نسل امروز خیلی سریع در حال پیشرفت است و همین باعث میشود سرعت افزایش تفاوتها بیشتر شود.
یادم میآید در جایی داشتم فرزندم را در آغوش میگرفتم و او را میبوسیدم؛ کسی پیش من آمد و گفت چطور این کار را انجام میدهی؟ سالهاست آرزو دارم بچهام را راحت در بغل بگیرم و ببوسم! من گفتم بسیار راحت میتوانی این کار را انجام دهی. گفت به غرورم برمیخورد! این تصور اشتباهی است. یعنی گویی محبت کردن به فرزند، به مردانگی فرد، برمیخورد! من فکر میکنم نسل جدید بیشتر به محبت نیاز دارد. این نسل در معرض بسیاری از اتفاقات است. این نسل نیاز دارد با خانوادهاش صمیمی باشد، باید احساس هویت کند.
خودتان چقدر از این آموزههایی که از آنها حرف میزنید استفاده میکنید؟
من بر سر موضوع هویتشناسی اصلا شوخی ندارم. من سید هستم و خیلی هم افتخار میکنم که سید هستم. با اینکه مادر فرزندانم اوکراینی است اما میداند هویت، برای من خیلی مهم است و باید حتما حفظ شود. مدام هویت اصیلمان را به بچهها گوشزد میکنم.
مدام برایآنان توضیح میدهم و مدام کتابهای تاریخ را به آنان میدهم تا بخوانند. هویت، بخصوص بعد از جنگ و زمان اشغال خرمشهر خیلی برایم مهم شد. چون ما را از خانهمان بیرون کرده بودند و روزگار سختی را پشت سر میگذاشتیم. من با خودم عهد کردم هرطور شده است هویتم را حفظ کنم. هویت من کاملا با هویت ملی و مذهبیام ربط پیدا میکند. اینها شعار نیست؛ حرفهای روزمره من است.
به چه صورت این هویت را برای بچهها توضیح میدهید؟ منظور من این است که شیوه بیانتان چطور است؟
با دعوا و جدل، این موضوعها را نمیگویم. همیشه با قصه توضیح میدهم. جالب است که حتی وقتی از پسر 7 سالهام اسمش را میپرسند، میگوید «سید شایان نجفی شوشتری» یعنی حتی پسوند نام خانوادگی را هم میگوید! این نسل باید با هویتش آشنا شود.
بعضی خانوادهها تصور میکنند خیلی خجالتآور است که بخواهند از هویت برای بچهها حرف بزنند و آنان را با اصالتشان آشنا کنند اما من همیشه این موضوع را جدی گرفتهام و همیشه با افتخار با آن برخورد کردهام.
منبع: حمایت
«احمد نجفی» که در بسیاری از کارهایش در نقش پدر ظاهر شده است صاحب سه فرزند است. «سید» بودن و پدر بودن نجفی بهانهای شد تا با او در آستانه روز پدر درباره تجربههای پدر بودن گفتوگو کنیم.
به نظر می رسد تعداد فیلمهایی که درباره مادر ساخته میشود بسیار بیشتر از فیلمهایی است که درباره پدر میسازند؛ به نظر شما چرا این اتفاق میافتد؟
مادری بیشتر یک حس خوب است و در مقابل، پدر یک مقوله نظری و استدلالی است. دل نازک مادر را میتوان با مهربانی، هدیه و نوازش بهدست آورد اما در مورد پدر، اینطور نیست. پدر، آینده را میبیند، سختی کار را میبیند، هویت و تسلسل نسل را میبیند و همین باعث میشود او کمی خشن به نظر برسد. در سینمای ما کمتر به این مقوله پرداخته شده است. البته در دو فیلم خیلی خوب به دغدغههای پدر پرداخته شده است؛ یکی «بچههای آسمان» و دیگری «رنگ خدا»؛ دو فیلمی که در آنها به زیبایی، پدر به تصویر کشیده شدهاست. امااین دو نمونه کافی نیست.
متاسفانه در سینمای ما به بسیاری از مسایل پرداخته نمیشود. گویی وحشت داریم به سمت نگاه پدرانه برویم. البته این مشکل در بسیاری موضوعات وجود دارد. در مورد مفاخر هم همینطور هستیم، مدام فکر میکنیم اگر چنین فیلمهایی ساخته شود کسی آن را تماشا نمیکند. اتفاقا به نظر من موضوعات از این دست بسیار جای کار دارند؛ چون نشانههایی از هویت ایرانی در آنها وجود دارد.
به نظر شما چرا چنین اتفاقی میافتد؟
فیلمنامهنویسان ما در مورد این سوژهها به سراغ کارهای ابتدایی میروند و پدر در سینمای ما در همین حد سوژههای ابتدایی ظاهر میشود. من خودم چند وقت پیش در سریالی بازی کردم درباره پدری که فرزندش مریض است و بعد از مدتی از دنیا میرود. این فیلم، پدری را به تصویر میکشد که با مشکلاتی از این دست روبهروست اما این نقش آنطور که باید از آب در نیامد. قصه خوبی داشت ولی نقش خوبی نبود. باید توجه داشته باشیم که ما گفتارهایی دینی والایی داریم که همه ارکان حقیقی، حقوقی، انسانی، تمدنی و هویتی ما را در پدر بودن نشان داده است.
ما واسطههای والایی داریم برای اینکه مقام والای پدر را درک کنیم اما متاسفانه فیملنامهنویسان ما یا در خصوص این آموزهها قاصر هستند یا فکر میکنند به تصویر کشیدن این آموزهها، به دور از روشنفکری است! در این خصوص میتوان مطالبی نوشت که مردم از آن تاثیر بگیرند اما ما مدام روی موارد ساده کار میکنیم.
شما خودتان به عنوان پدر چه رفتاری با فرزندانتان دارید؟
ما باید بپذیریم که تفاوتهایی اساسی با پدرانمان داشتیم و این تفاوت در میان ما و فرزندانمان هم وجود دارد. تفاوتهای ما و فرزندانمان بسیار بیشتر است. نسل امروز خیلی سریع در حال پیشرفت است و همین باعث میشود سرعت افزایش تفاوتها بیشتر شود.
یادم میآید در جایی داشتم فرزندم را در آغوش میگرفتم و او را میبوسیدم؛ کسی پیش من آمد و گفت چطور این کار را انجام میدهی؟ سالهاست آرزو دارم بچهام را راحت در بغل بگیرم و ببوسم! من گفتم بسیار راحت میتوانی این کار را انجام دهی. گفت به غرورم برمیخورد! این تصور اشتباهی است. یعنی گویی محبت کردن به فرزند، به مردانگی فرد، برمیخورد! من فکر میکنم نسل جدید بیشتر به محبت نیاز دارد. این نسل در معرض بسیاری از اتفاقات است. این نسل نیاز دارد با خانوادهاش صمیمی باشد، باید احساس هویت کند.
خودتان چقدر از این آموزههایی که از آنها حرف میزنید استفاده میکنید؟
من بر سر موضوع هویتشناسی اصلا شوخی ندارم. من سید هستم و خیلی هم افتخار میکنم که سید هستم. با اینکه مادر فرزندانم اوکراینی است اما میداند هویت، برای من خیلی مهم است و باید حتما حفظ شود. مدام هویت اصیلمان را به بچهها گوشزد میکنم.
مدام برایآنان توضیح میدهم و مدام کتابهای تاریخ را به آنان میدهم تا بخوانند. هویت، بخصوص بعد از جنگ و زمان اشغال خرمشهر خیلی برایم مهم شد. چون ما را از خانهمان بیرون کرده بودند و روزگار سختی را پشت سر میگذاشتیم. من با خودم عهد کردم هرطور شده است هویتم را حفظ کنم. هویت من کاملا با هویت ملی و مذهبیام ربط پیدا میکند. اینها شعار نیست؛ حرفهای روزمره من است.
به چه صورت این هویت را برای بچهها توضیح میدهید؟ منظور من این است که شیوه بیانتان چطور است؟
با دعوا و جدل، این موضوعها را نمیگویم. همیشه با قصه توضیح میدهم. جالب است که حتی وقتی از پسر 7 سالهام اسمش را میپرسند، میگوید «سید شایان نجفی شوشتری» یعنی حتی پسوند نام خانوادگی را هم میگوید! این نسل باید با هویتش آشنا شود.
بعضی خانوادهها تصور میکنند خیلی خجالتآور است که بخواهند از هویت برای بچهها حرف بزنند و آنان را با اصالتشان آشنا کنند اما من همیشه این موضوع را جدی گرفتهام و همیشه با افتخار با آن برخورد کردهام.
منبع: حمایت